تجربه بدنی (SE) توسط دکتر پتر ای لوین[۱] و برای بررسی تاثیرات آسیب توسعه یافته است.

لوین بعد از مشاهده خود، که حیوانات شکاری (حیواناتی که به صورت مرتب از طریق حیات وحش تهدید می شوند) از طریق آزاد سازی انرژی انباشت شده در حین حوادث آسیب زا قادر به درمان آسیب های خود بودند، این رهیافت را توسعه داد.

از طرف دیگر، اغلب افراد این روش های تنظیم سیستم عصبی را به دلیل داشتن احساس خجالت و تفکرات، قضاوت ها و ترس های فراگیر خنثی و بی اثر می کنند.

هدف از تجربه بدنی کمک به افراد برای انتقال یافتن به گذشته ای است که در انجام دادن یک اتفاق آسیب زا گیر کرده بودند.

ارزیابی سیستم عصبی و نظریه تجربه بدنی

سیستم عصبی خودکار (ANS)، که شامل سیستم عصبی همدردی (SNS)، سیستم عصبی نباتی یا پاراسمپاتی (PSNS) و سیستم عصبی روده ای و امعایی (ENS) است.

در زمانی که ما با یک وضعیت مصیبت بار مواجه می شویم، فعال می شود و بر روی غرایز ترس، فرار و یا افسردگی کنترل خواهد داشت.

هر چند که ANS برای خود تنظیمی و خود کنترلی طراحی شده است، ولی در برخی موارد، به خصوص در زمانی که اظهار کامل فرد در واکنش به حادثه آسیب زا سرکوب می شود، به یک مورد بی نظم تبدیل می شود.

در نتیجه، در صورتی که بدن با تهدید مواجه باشد، به واکنش ادامه می دهد.

نظریه تجربه بدنی ادعا می کند که علائم منفی آسیب – همانند اضطراب، گوش به زنگ بودن، عصبانیت و خجالت – در نتیجه انکار فرصت مربوط به پردازش کامل حادثه آسیب زا ایجاد می شود.

هر چند که افراد زیادی در نتیجه استفاده از این رهیافت درمانی به بهبود کامل دست یافته اند.

در مورد افرادی که به درمان کامل دست نیافته اند، آسیب های رفع نشده می تواند به نگرانی ها سلامت فیزیکی و روانی بزرگ تر ، همانند استرس بعد از آسیب (PTSD)، مشکلات خواب، تغییر حالت روانی، و یا مشکلاتی در سیستم ایمنی بدن منجر شود.

تجربه بدنی
تجربه بدنی

روش های مورد استفاده در تجربه بدنی

دوره های تجربه بدنی شامل معرفی مقدار محدودی از موارد آسیب و مشاهده واکنش فیزیکی افراد درمانجو، همانند تنفس کم عمق و یا تغییری در وضعیت اندامی، می باشد.

درمانگر به صورت مرتب وضعیت درمانجو را بررسی خواهد کرد تا احساسات بدنی را شناسایی و ثبت کند که ممکن است برای درمانگر نا محسوس باشد، این موارد شامل احساس افسردگی زیاد، تنگی و یا سرگیجه می باشد.

درمانگران کار خود را با احتیاط و مراقبت خاصی انجام می دهند تا از ایجاد آسیب مجدد و تحریک درمانجو ممانعت کنند، و همچنین درمانگران به افراد درمانجو کمک می کنند تا استراتژی های خود کنتری را توسعه دهند و به کار بگیرند.

یکی از مولفه های اصلی در افزایش توانایی فرد برای خود تنظیمی، عبارت از تناوب یا حالت آونگی بین احساسات مرتبط با آسیب و منبع قدرت و آرامش بخش می باشد.

درمانگر SE به افراد درمانجو کمک می کند تا محیط های امنی را پیدا کنند، این محیط می تواند قسمتی از بدن باشد که از طریق آسیب فعال نشده است و یا موقعیت فیزیکی باشد که باعث می شود ذهن یک فرد به دوره های قبلی برگردد.

تجربه احساسات مربوط به یک حادثه آسیب زا با استفاده از یک روش ایمن، باعث می شود که فرد به صورت کامل آسیب را رفع کند.

همچنین درمانجو ها به یک شناخت مناسبی از واکنش های فیزیکی خودشان دست می یابند و این مهارت ها می تواند در زندگی روزمره این افراد مفید باشد.


[۱] Peter A. Levine

ترجمه : دکتر دادخواه